يکی از قفسههای کنجیِ کتابفروشی حکمت، پُر ازکتابهای علامهطباطبائی و ابنسينا و ملاصدرا است. چندی پيش که بين کتابهای خاکیش دست و پا میزدم کتاب جالبی پيدا کردم. يادنامهی صدمين سالگرد تولد علامه طباطبائی. کتابی قطور با چاپ و صفحهآرايیای قابل قبول و قيمتی مناسب. تا دلتان بخواهد شعر و خاطره و ناگفته از علامه و خانواده شاگردانشان دارد. چند خطی از جاهايی از کتاب که به چشمام جالب آمد را اينجا میگذارم.
زندگينامه خود نوشت علامه:
در مسير زندگی با فراز و نشيب های گوناگون روبرو شدهام، در محيطهای رنگارنگ قرار گرفتهام، ولی پيوسته حس میکردم که دست ناپيدايی مرا از هر پرتگاه خطرناک نجات میهد و جاذبهی مرموزی از ميان هزارها مانع بيرون کشيده به سوی مقصد هدايت میکند.
من اگر خارم و ار گل، چمنآرايی هست
که از آن دست که میپروردم میرويم
دستورالعملهای عرفانی علامه طباطبائی:
- در پاسخ به نامهی اول: برای شروع و گام گذاشتن در اين راه، لازم است همتی برآورده، توبهای نموده، به مراقبه و محاسبه بپردازيد. به اين نحو که هر روز که از طرف صبح از خواب بيدار میشويد قصد جدی کنيد که در هر عملی که پيش آيد رضای خدا -عزّ اسمه- را مراعات خواهم کرد. آن وقت در سر هرکاری که میخواهيد انجام دهيد نفع آخرت را منظور خواهيد داشت، به طوری که اگر نفع اخروی نداشته باشد انجام نخواهيد داد، هر چه باشد.
سور مسبِّحات: حديد، حشر، صف، جمعه، تغابن. (سورههايی که با تسبيح خدا آغاز میشود) گويند پيامبر قبل از خواب میخواندشان؛
اين حال را تا شب وقت خواب ادامه خواهيد داد و وقت خواب، چهار، پنج دقيقهای در کارهايی که روز انجام دادهايد فکر کرده، يکايک از نظر خواهيد گذرانيد. هر کدام مطابق رضای خدا نجام يافته شکری بکنيد و هر کدام تخلف شده استغفار بکنيد. اين رويه را هر روز ادامه دهيد. اين روش اگرچه در بادی حال، سخت و در ذائقهی نفس، تلخ میباشد ولی کليد نجات و رستگاری است. هر شب پيش از خواب اگر توانستيد سور مسبحات را بخوانيد و اگر نه تنها سورهی حشر را و پس از بيست روز گزارش حال خود را به من بدهيد. - در پاسخ به نامهی دوم: ... به هر حال عذر گذشته را میخواهم.
علاوه بر موارد فوق و اينکه همواره خود را در برابر خدا تصور کنيد، برای تقويت ذکر تا چهل روز، روزی هزار مرتبه طرف صبح با توجه تام، کلمهی طيبهی لا اله الا الله بگوييد. حال بندگی که از اين روش بدست میآيد الگو و مقياس همهی حالات زندگی است. - در پاسخ به نامهی سوم: برادر عزيز حالتی که به شما رخ میدهد جذبه است. لازم است که به مراقبه بپردازيد و با تمام قوا به سوی خدای متعال توجه کنيد و خود را برابر حق ببينيد و تصور کنيد و ضمنا روزانه اقلا با خدای خود -عز اسمه- ساعتی خلوت کرده، به ذکر او مشغول باشيد، با استخاره يکی از دو ذکر شريف لا اله الا الله روزی 1000 يا 1750 مرتبه، يا، الله بدون حرف ندا روزی 1500 و اگر توانستيد 3000 مرتبه، مشغول شويد. و در خوردن و نوشيدن و حرفزدن و معاشرت و خواب، از افراط و تفريط بپرهيزيد و فرصت را غنيمت شماريد. چنانکه میفرمايد: انّ لربکم فُی أيام دهرکم نفحات الأفتعرضوا لها و لا تعرضوا عنها.
امام صادق عليهالسلام فرمودهاند مادر سليمان خطاب به فرزندش گفت: از خواب زياد پرهيز کن، چرا که خواب زياد سبب فقر آدمی در قيامت میشود.
نيز: خداوند به چيزی برتر از سکوت پرستش نشده است.
اميرالمؤمنين عليهالسلام: آنچه به کارت میآيد بگو و آنچه به کارت نيايد واگذار.
نيز: اضاعة الفرصة الغصة؛ از دست دادن فرصت موجب غصه است.
نگامی که کسی به صورت رسولالله نگاه میکند، چشم نگاه کننده به مجرد نگاه، پيش از اينکه صورت آن حضرت را ببيند کور میشود (توانای ديدن چهرهی آن حضرت کما هو نبودند) که تکريمی است از خدای متعال به رسول خود؛
نکاتی از زندگینامه؛ برگرفته از سخنان حاج سيد عبدالباقی طباطبائی
- فردی که پس از رحلت پدر و مادر علامه سرپرستی آنها را بر عهده میگيرد نوکر خانواده بوده که علامه در زندگینامه اسمی به شکل نوکر نمیبرد و تنها اشاره میکند يکی از آشنايان؛ همسر علامه نقد عمر را در طبق اخلاص نهاده و به مرحوم علامه تقديم میکند و پيوسته در تمام شرايط زندگی پرنوسان علامه شريک شادی و غمش بوده است. همسر علامه که در هنگام ازدواج 16 ساله بوده (سال 1302 شمسی که علامه 21 ساله بوده) و در خانوادهای مرفه زندگی میکردهاست، بعد ازدواج به همراه علامه به نجف رفته و در آنجا در شرايطی بسيار سخت زندگی را آغاز میکند. در اتاقی بسيار کوچک، در تنهايی (علامه به شدت مشغول درس و بحث بوده) و همراه تحمل غم از دست دادن فرزند (قبل از عبدالباقی که اسم بچه را روزی قبل از اينکه علامه خبر از پدر شدن داشته باشد و بعد از اينکه 8 بار فرزندشان در کودکی از دنيا رفته است، آقای قاضی که برای احوالپرسی همسر علامه به آنجا آمده بود (تقريبا عموزادهی آقای قاضی میشدند) به همسر علامه گفته بودهاست اسم بچه را عبدالباقی بگذارند، انشاءالله که میماند.
- در هنگام مهاجرت آقای عبدالباقی روايت میکند که همه و منجمله مادر ناراحت و گريان بوديم؛ از مادر پرسيدم که شب عيد ما داريم چه ميکنيم و کجا میرويم؟ مادر که قطرات اشک در چشم داشت گفت:
رشتهای بر گردنم افکنده دوست / میکشد هرجا که خاطر خواه اوست
رشته بر گردن نه از بیمهریست / رشته عشق است و بر گردن نکوست - علامه میگويدهمسرشان به مدت 42 سال مديريت گردش زندگی و تربيت فرزندان را بر عهده داشتهاست. نيز علامه در فوت همسر بسيار اشک میريخت. و همواره در جمع شاگردان میفرمود: من پيشرفتهای خود را مديون مرحوم خانم هستم. نيز میفرمود ... هيچگاه کاری نکرد که حتی در دل بگويم کاش طور ديگری انجام میداد و يا هيچوقت به من نگفت چرا فلان کار را انجام يا ترک کردی.
- نيز در مهرتابان (صفحهي41) علامه طهرانی درمورد پاسخ تسيلت مینويسد: ياآنکه چندبار در نامه حمد خدا را به جا آورده و عبارت الحمد لله و لله الحمد تکرار شده، نوشتهاند: با رفتن او برای هميشه خط بطلان به زندگانی خوش و آرامی که داشتيم کشيده شد.
- در هنگام ورود به نجف علامه میفرمود: يا علی من برای ادامه تحصيل به محضر شما شرفياب شدهام ولی نمیدانم چه روشی را پيش گيرم و چه برنامهای را انتخاب کنم، از شما میخواهم که در آنچه صلاح است مرا راهنمائی کنيد.که بعد از اجارهی خانه آقای قاضی به منزلشان آمده و خطاب به علامه گفتهاند: کسی که به قصد تحصيل به نجف میآيد خوب است که علاوه بر تحصيل به فکر تهذيب و تکميل نفس خويش نيز باشد و از نفس خود غافل نماند. اين را فرمود و حرکت کرد؛ به اين ترتيب در مدتی 11 سالی که علامه در نجف اقامت داشت از کلاسهای اخلاق آقای قاضی استفاده مینمود.
- همچنين علامه هيچگاه از بيتالمال (سهم امام) استفاده نمیکرد، حتی در سختترين شرايط؛ (ادامه روايت زندگی علامه، غياثی کرماني، صفحهی 80 کتاب)
برادر علامه رسالهای بديع در موسيقی تاليف کرده بود که شامل: تاثير صدا و کيفيت آهنگها و تآثير آن در روح و تأثير لالايی برای کودکان که آنها را به خواب میبرد و بهطور کلی از اسرار علم موسيقی و روابط معنوی روح با صداها و طنينهای وارده در گوش، بود.
اگر بهشت شيرين است، بهشت آفرين شيرينتر است.
يک صبح به اخلاص بيا در بر ما / گر کام تو برنيامد آن گه گله کن
علامه طباطبائی روزهاش را با بوسه بر ضيرح حضرت معصومه عليهاسلام افطار میکرد؛
قرائت قرآن بر نور چشم میافزايد، چنانچه بصيرت دل را بيشتر میکند.
ديدگاه علامه در مورد شخصيتهای دينی:
- فيض کاشانی: او را تمجيد کرده و جامع علوم دانسته و معتقد است که کمتر کسی در جهان اسلام به جامعيت او میرسد و از ويژگیهای ايشان آن است که علوم را با يکديگر خلط ننموده است. همينطور ابنسينا را در فن فلسفه و برهان از ملاصدرا بالاتر دانستهاند. نيز برای سيدبن طاووس و کتاب اقبال او هميت والايی قائل بودند و او را سيد اهل مراقبه میناميدند. نيز سيد بحرالعلوم را و رسالهی سير و سلوک ايشان را؛
- از کتابهای اخلاق نيز: طهارة الاعراق ابن مسکويه و جامعالسعادات حاج ملامهدی نراقی و احياءعلوم دين (المحجة البيضاء) فيض کاشانی را بهترين میدانستهاند.
- علامه میفرمود: آقای قاضی توصيه میکردند بعضی شبها را به عبادت در مسجد کوفه و يا سهله بيتوته کنند؛ و دستور داده بودند که چنانچه در بين نماز و يا قرائت قرآن و يا در حال ذکر و فکر برای شما پيشآمدی کرد، و صورت زيبائی را ديديد و يا بعضی جهات ديگر عالم غيب را مشاهده کرديد، توجه ننمائيد، و به دنبال عمل خود باشيد؛ (مهرتابان، صفحهی 30و31)
خاطراتی از فرزندان علامه (صفحهی 97):
- علامه هيچگاه عصبانی نمیشد، و با صدای بلند حرف نمیزد اما در عين حال بسيار قاطع و استوار بود. نيز علامه بسيار کم حرف میزدند و پر حرفی را باعث کمی حافظه میدانستند. نيز نوهی علامه طباطبائی (پسر دخترشان) شهيد شدهاست.
- نيز علامه میفرمود: اگر زن اهميت نداشت، خدا نسل دوازده امام را از نسل حضرت زهرا عليهاسلام قرار نمیداد.
مرزبان وحی و خرد، يادنامه صدمين سالگرد تولد علامه طباطبائی؛ مجموعه اشعار، خاطرات، مصاحبهها و مقالات؛ بوستان کتاب.