دولابی میگه گذشته ها که گذشت، رو هم جمع میشن (مثل حسنزاده آملی که میگه اول میگفتم گذشتهها گذشته، الان میبينم گذشتهها جمع شدن من رو ساختن)، بعد ازش نکتهی لطيفی درمياره: شنبه مال پيامبر اه، يکشنبه مال اميرالمؤمنين اه، دوشنبه حسن و حسين و ...؛ پس زهرا کو؟ يکشنبه يک روزه يا دو روز؟ مگه گذشتهها همه تو امروز جمع نيست؟ پس يکشنبه دو روز اه، شنبه و يکشنبه؛ حالا اين دو روز چرا فقط ماله يه نفره؟ يه نفر نيست، زهرا هم هست دو نفرن؛ ولی چون زهرا هست، مخفی اه؛ مثل بقيه چيزهای اون خانم؛ مثل قبرش، مثل مقامش که بر ما مخفی اه؛ حيا و عصمت و عفاف رو میبينی؟ همه حيوونايی که گوشتشون حلال اه و خاصيت داره، غذاشون رو نوشخوار میکنند. شتر که داره غذا میخوره نگاه که کنی میبينی داره ميگه بهبه، بهبه، مثل ماهی که تو آب انگار داره میگه آب آب؛ تو هم میخوای مزشون تو دهنت باشه سعی کن اونا رو مزه مزه کنی؛ حالا اگه مؤمن هم نعمتهای خدا رو مزه مزه کنه، قرآن رو مزه مزه کنه، پاک و حلال میشه مثل اينا.
خدايا مارا شاهدا علی خلقک قرار بده. حديثی خوندی ديدی از قبل عمل کرده بودی، بدون اون صاحب حديث بر تو شاهد آمده.
میبينی تو اينجا هی حالت بد و خوب میشه، ماله برزخی اه که توش هستی؛ داری میری پيش خدا… اونجا بسته به جايی که هستی حالت خوب میشه، بد میشه؛ شب و روزِ اينجا هم همينطوری اه.