۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

این شهر خفه‌ام می‌کند

ابراهیم حاتمی‌کیا-يادم هست که ده دوازده سال پيش، در ميزگرد سينمای دينی که در ماه‌نامه‌ی دنيای تصوير چاپ شد، شما داستان کسی را تعريف کرده بوديد که در قايقی با هم روی آب می‌رفتيد...

چه يادت مانده. تعريف کن ببينم چه قدرش يادت هست.

-بعد آن فرد هم‌راه شما شروع کرده بود صحبت از دين و خدا و پرهيزگاری و جهان غيب، تا اين که خطراتی برای آن قايق پيش آمده بود و ناگهان حرف و اخلاق و اعتقاد هم‌راه شما برگشته بود...

آره، و حالا انگار می‌شود چنين اتفاقی را به جامعه تعميم داد.

 

 

+ اين شهر خفه‌ام می‌کند، گفت‌وگوی امير قادری و محمد قوچانی با ابراهيم حاتمی‌کيا، فروردين ۸۷، شهروند امروز.