۱۳۸۸ اردیبهشت ۷, دوشنبه

خاکِ غم در چشم چوپان می‌زدند

که برو

ما از تو خود چوپان‌تر ايم.

 

۱۳۸۸ فروردین ۳۱, دوشنبه

آهوبچه

«قصه‌ی محبوس شدن آن آهوبچه در آخُرِ خَران و طعنه‌ی آن خران به‌بَرِ آن غريب گاه به جنگ و گاه به تسخر و مبتلا گشتن او به کاه خشک که غذای او نيست و …»

دفتر پنجم مثنوی.

 

و بر خواننده‌ی زيرک و دل‌آگاه ما پوشيده نيست که هر خری آهويی بوده‌ست.

 

۱۳۸۸ فروردین ۲۳, یکشنبه

هِ بده

اگه از من تو بپرسی

رنگ آس‌مون چه رنگ اه؟

من می‌گم

آره خُب

چشات قشنگ اه

 

۱۳۸۸ فروردین ۱۹, چهارشنبه

دراین قحط‌سال دمشقی …

«… سردسته‏ى اين گروه ابوحلمان دمشقى است كه اصلا از مردم فارس و ايرانى‌نژاد بوده و پی‌روانش را حلمانيه مى‌خوانده‏اند و چون عقيده‏ى خود را در دمشق اظهار كرده است به دمشقى شهرت گرفته است. اين حلمانيان مردمى با ذوق و خوش‌مشرب بوده‏اند و به پی‌روى از پير خود هر جا زيبارويی را مى‏ديده‏اند بى‏روپوش و ملاحظه و به‌آشكار پيش وى به‌خاك مى‏افتاده‏اند و سجده مى‏كرده‏اند …»

شرح مثنوى معنوى، بديع‌الزمان فروزانفر، جلد 1، صفحه‏ى 31.

 

می‌رسد آن شبِ قدری که سجده‌های نگذاشته‌مان را قضا کنيم؟

 

 

 

۱۳۸۸ فروردین ۱۵, شنبه

که همه خلق برآن اند

کس نيست که پنهان نظری با تو ندارد

من نيز چنان ام

 

 

من، حافظ.