۱۳۸۹ تیر ۲۱, دوشنبه

لاجرم

 

ابراهیم حقیقی

کشتیِ نوح ايم در طوفانِ روح

لاجرم بی‌دست و بی‌پا می‌رويم

 

 

 

مولانا، خط‌نگاره‌های ابراهيم حقيقی.

 

۱۳۸۹ تیر ۱۵, سه‌شنبه

گرگ باران دیده. [ گ ُ گ ِ دی دَ / دِ ]

آزموده‌کار و گرم و سرد روزگار ديده. ظاهر آن است که گرگ‌بچه از باران می‌ترسد و در وقتِ باران از سوراخ خود برنمی‌آيد هرچند گرسنه و تشنه باشد؛ اما چون گرگی بيرون خانه‌ی خود باشد و از اتفاقات او را باران درگيرد و ببيند از او آفتی و ضرری نمی‌رسد، بار ديگر دلير می‌شود و از باران خائف نمی‌گردد