۱۳۸۷ تیر ۳, دوشنبه

هوده و بی‌هوده

برای آن‌که پل کوچول پديد آيد، برای آن‌که به خوبی پديد آيد، دو زن لازم است، دست‌کم دو زن. زن اول مادر اوست و زن دوم د‌ل‌دار او. مادرْ شما را در کانون جهان قرار می‌دهد. دل‌دار شما را به دورترين فاصله از اين کانون تبعيد می‌کند. کاری که زنی می‌کند، تنها زنی ديگر می‌تواند نقض کند. از مادر پندارِ قدرتِ خويش را می‌گيريد، که ضرورت باليدن است. از دل‌دار حقيقتِ بی‌نوايی خويش را در می‌يابيد، که ضرورت نوشتن است. از يکی قرار می‌يابيد، از يکی بی‌قراری.

کتاب بيهوده، کريستين بوبن، پيروز سيار، نشر آگه.

۱۳۸۷ خرداد ۲۱, سه‌شنبه

بیا و حال اهل درد شنو

گر تمامِ مردمِ دنيا را عقل بودی

دنيا خراب شدی.

اميرالمؤمنين علی عليه‌السلام

حکمت عملی يا خلاق مرتضوی، مهدی الهی‌قمشه‌ای.

۱۳۸۷ خرداد ۱۸, شنبه

اولین قطره‌ی باران

گل‌ها دستانِ خواهشِ زمين اند؛

ببار!

اگر باران ببارد، تله‌فيلم کانال يک.

۱۳۸۷ خرداد ۱۴, سه‌شنبه

عشق علیه‌السلام

پدرم گفته بود که عشق شريف است و شگفت است و معجزه‌گر. اما نگفته بود که عشق چقدر نمکين است و نگفته بود او که نوش‌دارو دارد دستهايش اين همه از نمک عشق پر است و نگفته بودکه او هرکه را دوست‌تر دارد، بر زخمش از نمک عشق بيش‌تر می‌پاشد. زخمی بر پهلويم است وخون می‌چکد و خدا نمک می‌پاشد. من پيچ می‌خورم و تاب می‌خورم و ديگران گمانشان که می‌رقصم! من اين پيچ و تاب را و اين رقص خونين را دوست دارم، زيرا به يادم می‌آورد که سنگ نيستم، چوب نيستم، خشت و خاک نيستم، که انسانم... پدرم وصيت کرده است و گفته است: از جانت دست بردار، از زخمت اما نه، زيرا اگر زخمی نباشد، دردی نيست و اگر دردی نباشد در پی نوش‌دارو نخواهی بود و اگر در پی نوش‌دارو نباشی عاشق نخواهی شد و عاشق اگر نباشی، خدايی نخواهی داشت... دست بر زخمم می‌گذارم و گرامی‌اش می‌دارم که اين زخم عشق است و عشق ميراث پدر است. ميراث پدر عليه السلام!

 

من هشتمين آن هفت نفرم، عرفان نظرآهاری.