۱۳۸۸ مهر ۸, چهارشنبه

27

دوچرخه را

در حياط خاک کن

گفت

تا عصر

ويل‌چرم می‌رسد.

 

 

 

۱۳۸۸ مهر ۵, یکشنبه

28

همه‌ی جانش را جمع می‌کند

تا گوشی را

بچسباند به صورت‌اش،

بوق آزاد بشنود،

و باز بپرسد

«سالمه، نه؟»

و صبر کند.

 

صبر؟

مگر او

رحم کند.