مرا خوانی و
من دوری کنم
با يک جهان رغبت
چنين باشد، بلی
آن کس که بختش
واژگون آمد
مگو:
«وحشی!
چهگونه آمدت اين مهر در سينه؟»
همیدانم که خوب آمد،
نمیدانم که چون آمد.
آقای وحشیِ بافقی.