۱۳۸۷ فروردین ۱۸, یکشنبه

نوروزنامه 2

يک

دعای ما:

ز کوی می‌کده برگشته‌ام ز راه خط / مرا دگر ز کرم باده صواب انداز

اگر چه مست و خراب ام، تو نيز لطفی کن / نظری بر اين دل سرگشته‌ی خراب انداز

مهل که روز وفاتم به خاک اندازند / مرا به می‌کده بر در خم شراب انداز

دو

اين ترانه که شهرام کاشانی می‌خونه رو ديدی؟

سرنوشت يه روز آبی/ ما را با هم آشنا کرد/ آسمون هر چی صفا داشت بما بخشيد و عطا کرد/. ../اسم سرنوشت‌و نگذار رو خطاهای من و تو/ کار آسمون نبوده اشتباهای من و تو

سه

سر هم‌آن‌جا نه که باده خورده‌ای

چهار

تو عشق جمله جهانی، ولی ز جمله نهانی / نهان و عين چو جانی، چه آفتی چه بلايی

گفت که دل يار ماست

رستم دستان ماست

سوی خيال خطا

بهر غزا می‌رود (مولانا)

پنج

دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد / ياد حريف شهر و رفيق سفر نکرد

گفتم به گريه دلش مهربان کنم / چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد

ششم

من بی‌مايه که باشم که خريدار تو باشم / حيف باشد که تو يار من و من يار تو باشم

تو مگر سايه‌ی لطفی به سر وقت من آری / که من آن مايه ندارم که خريدار تو باشم

گذر از دست رقيبان نتوان کرد به کويت / مگر آن وقت که در سايه‌‌ی زنهار تو باشم

گر خداوند تعالی به گناهت گيرد / گو بيامرز که من حامل اوزار تو باشم

گرچه دانم که به وصلت نرسم باز نگردم / تا در اين ره بميرم که طلبکار تو باشم (حافظ)