۱۳۸۷ مهر ۱۵, دوشنبه

ریحانه

  1. ماهی‌گير خوب واسه‌ی هر ماهی طعمه‌ا‌ی جدا داره. چيزی می‌زنه که دل‌شون رو به‌دست بی‌آره. ماهی‌ای‌ که عاشق‌اه، به طعمه نگاه نمی‌کنه. هرچی باشه می‌ره و از قلاب کام می‌گيره. خوبی‌اه ماهی‌گير، خيال‌اش رو راحت کرده.
  2. می‌داند «که يک کرشمه تلافی صد جفا بکند»، هِی می‌کند؛ دومی را بيش‌تر.
  3. دوست دارم -از يه جای ِ درست‌حسابی- به من بگن يه چی راجع‌ به رضا صادقی بنويس. بعد من اين رو بردارم، با يه فونت ديگه، بزنم اول نوشته‌م. بقيه‌اش هم باشه داستان من و آهنگ‌‌هاش.
  4. خوب‌تره آدم ‌که می‌خواد کار خيری بکنه، يواشکی بکنه. مثل‌اه خدا: خلوتی، پنهانی. به روی ِ طرف نياره که من اين کارو برات کردم. حسِّ خوبی‌اه بی‌پدرْمادر رو هديه بده. که منعمان، خيرِ نهان، برایِ رضایِ خدا کنند.
  5. گفت در شطرنج، کاِن خانه‌ی رخ است / گفت خانه‌اش از کجا آمد به‌دست؟ / خانه را بخريد يا ميراث يافت؟ (مثنوی، مولانا) حکايت ِ من اه و نقدهای دعوتِ حاتمی‌کيا.
  6. کسايی هستن که به يادشون‌ام، دوست‌شون دارم، دل‌تنگ‌شون می‌شم و ديداری هم ميسر نمی‌شود. گرفتاری‌شون رو می‌دونم، کاری هم از دست‌ام بر نمی‌آد. دوست دارم که هرجا و با هرکی هستن خوب و خوش باشن. باشن. از خُردترين پول‌های‌ام، قرص‌هايی از محبت می‌سازم و می‌ندازم‌اش تو يه صندوق ِ آبی که سر کوچه و توی مترو و بغل آب‌خوری‌اه دانش‌گاه هست. يه‌جور خيرِ نهان شايد؟